امام مهدی>اقامتگاه حضرت:
3-جزیره ی خضراء:
داستان جزیره خضرا حکایت از آ ن می کند که: زین الدین على بن فاضل مازندرانى، در سال 690 هجرى به اقیانوس اطلس سفر کرده و از سرزمین بربر، سه روز با کشتى در دل اقیانوس رفته، تا به جزایر روافض جزیره هاى شیعیان رسیده است. در آن جا اطلاع یافته که جزیره اى به نام "جزیره خضراء" وجود دارد که فرزندان حضرت ولى عصر(ع) در آن زندگى می کنند. چهل روز در آن جا اقامت کرده و سرانجام پس از چهل روز، هفت کشتى مواد غذایى از جزیره خضراء به این جزیره آمده است. ناخداى کشتى او را با نام و نام پدر صدا کرده و گفته مشخصات تو را به من گفته اند و اجازه دادند که تو را به جزیره خضراء ببرم. او را به جزیره خضرا برد ه اند. پس از 16 روز دریانوردى، سرانجام به آب هاى سفید رسیده اند 0 ناخدا توضیح داده که این آب ها، چون جزیره را احاطه کرده است، کشتى دشمنان هرگز نمی تواند از آن بگذرد و به برکت حضرت ولى عصر(ع) در آن آب ما فرق می شود. آن ها به جزیره خضراء رسیده، جمعیت انبوهى را با بهترین لباس و وضع مشاهده کرده، شهرى بسیار آباد با درختان سرسبز و انواع میوه ها و بازارهاى بسیار و ساختمان هاى مجلل از سنگهاى شفاف و خام دیده است 0 شخصى به نام "سید شمس الدین" که او را نوه پنجم حضرت ولى عصر(ع) معرفى می کنند، متصدى تعلیم، تربیت و اداره آنجاست و او نائب خاص حضرت در آن جزیره است و مستقیماً از امام فرمان می گیرد 0 وى حضرت را نمی بیند، بلکه صبح هر جمعه، نامه اى به خط امام (ع) در نقطه معینى گذاشته می شود و در آن، اوامر آن حضرت و آن چه مورد نیاز "سید شمس الدین(ع)" تا هفته آینده خواهد بود، مندرج می باشد. على بن فاضل، هجده روز در آن جزیره اقامت نموده و از محضر جناب " سید شمس الدین " خوشه ها چیده، و پس از هجده روز، به او دستور رسیده که به وطن خود بازگردد. "على بن فاضل"، آن چه را که از محضر جناب " سید شمس الدین " استفاده کرده، در کتابى به نام "الفوائد الشمسیه "گرد آورده و مشروح تشرف خود را به چند نفر از علماى بزرگ عصر خود بازگو کرده است.
"فضل بن یحیى طیبى" نویسنده قرن هفتم، در سال 699 هجرى، مشروح داستان را از زبان شخص "على بن فاضل" در حله شنیده و آن را در کتابى به نام الجزیرة الخضراء" گرد آورده است. این داستان به طور کامل در کتاب بحار الانوار ج 52، صفحات 159 تا 174 آمده است. علاوه بر على بن فاضل،"ابن انبارى " نیز داستان جزیره خضراء را نقل کرده است که در کتاب بحار الانوار ج 53، صفحات 213 تا 221 آمده است. در دو داستان على بن فاضل مازندرانى و ابن انبارى نقاط مشترک بسیارى به چشم می خورد.
و اما داستان جزیره خضراء از هفتصد سال پیش به این طرف، در برخى از کتاب ها راه یافته است و از همان زمان تا کنون، دو دیدگاه درباره آن مطرح بوده است: یکى، دیدگاه افرادى که این داستان را پذیرفته اند و دیگرى، دیدگاهى است که این داستان را ساختگى و افسانه می دانند. به تازگى دو ادعاى جدید نیز بر آن ها اضافه شده است 0 آن دو ادعا این است که:1. بر اساس بعضى نشانه ها، احتمالا جزیره خضراء، همان منطقه مثلث برمودا است. 2. بشقاب پرنده ها در اختیار ساکنان جریره خضراء امام زمان (ع) و فرزندانش است. این دو ادعا را "ناجى نجار" در کتاب خود آورده است تقریباً همه عالمان شیعى، روایت جریره خضراء را ساختگى می دانند و این ساختگى بودن را در دو جهت می توان دید: یکى زنجیره حدیث و راویان، دیگرى محتواى آن. وقتى اصلِ جزیره خضراء، یک افسانه و داستان ساختگى شد، دو ادعاى دیگر )جریره خضراء همان مثلث برمودا است و بشقاب پرنده ها در اختیار ساکنان جریره خضرا است( همه باطل و خیالى می شود.
ادله کسانى که جزیره خضراء را پذیرفته اند این است که علماى بسیارى از قبیل شهید اول، محقق کرکى، علامه مجلسى، مقدس اردبیلى، شیخ حر عاملى، وحید بهبهانى، بحرالعلوم، قاضى نورالله شوشترى، میرزا عبدالله اصفهانى، میرزاى نورى و این داستان را در کتاب خود آورده، یا به آن استناد کرده اند.
و اما ادله کسانى که این داستان را افسانه می دانند، این است که:
داستان از جهت سند و متن صحیح نیست، تناقضاتى در داستان است که راه حلى براى آن ها نیست، در آن سخن از تحریف قرآن آمده است. روایاتى که داد بر وجود فرزند براى حضرت است قابل اعتماد نیست و بسیارى مطالب دیگر که در جاى خود به طور کامل بحث شده است.
آیت الله ابراهیم امینى در کتاب "دادگستر جهان" می نویسد: داستان جزیره خضراء شبیه افسانه و رمان است زیرا: اولا سند معتبر و قابل اعتمادى ندارد داستان از یک کتاب خطى ناشناخته، نقل شده و مرحوم مجلسى هم درباره اش می نویسد: چون من داستان را در کتاب هاى معتبر نیافتم، باب جداگانه اى را به آن اختصاص دادم
ثانیاً در متن داستان تناقضاتی دیده می شود ثالثا در آن به تحریف قرآن تصریح شده که قابل قبول نیست و مورد انکار شدید علماى اسلام است. رابعاً موضوع اباحه خمس در این داستان مطرح شده و مورد تأیید قرارگرفته که آن هم از نظر فقها مردود است. علاوه بر آیت الله امینى، آیات عظام، علامه شیخ محمدتقى شوشترى، علامه حسن زاده آملى، محمدباقر بهبودى، شیخ آغا بزرگ تهرانى، شیخ جعفر کاشف الغطاء و... نیز داستان جریره خضراء را خیالى می دانند(1)مطالبى را نیز که "ناجى نجَار" در خصوص مثلث برمودا و نیز بشقاب پرنده ها گفته اند مستند به نوشته هاى دقیق علمی و تحقیقى نیست، بلکه بیش تر آن ها بر اساس خبرهایى است که رادیو لندن و یا روزنامه و مجله ها- خصوصاً روزنامه جمهوریت عراق گزارش کرده اند.(2) علاقمندان براى مطالعه داستان جریره خضراء، و دیدگاه هاى موافقان و مخالفان، می توانند
به کتاب "جزیرة خضراء، افسانه یا واقعیت" نوشته ابوالفضل طریقه دار، مراجعه کنند.
ا. جزیرة الخضراء افسانه یا واقعیت ابوالفضل طریقه دار ص 211.
2. همان، ص 013
نوشته شده توسط سید حسین در پنج شنبه 85/7/27 و ساعت 1:10 عصر |
نظرات دیگران()
امام مهدی>اقامتگاه حضرت:
2-بیت الحمد:
بر طبق فرمایش امام صادق (ع)، براى صاحب الزمان، خانه اى است که به آن "بیت الحمد" گفته می شود. در آن خانه چراغى است که از روز ولادت آن حضرت روشن است این چراغ خاموش نمی شود تا روزى که با شمشیر قیام کند. (1)
احتمال می رود منظور یک معناى کنایى باشد که با ولادت آخرین حجت الهى، به چراغ هدایت بشر با فروغى هر چه بیشتر به پرتو افشانى پرداخته و زمین را از نور وجود خود اکنده ساخته است.
این واژه در منابع اهل سنت نیز آمده است، اما به معناى خانه اى است که در بهشت ساخته می شود.(2)
ا. غیبة نعمانى ص 26 01
.2 مسند احمد، ج 54 ص 415.
نوشته شده توسط سید حسین در پنج شنبه 85/7/27 و ساعت 1:5 عصر |
نظرات دیگران()
سلام
فرا رسیدن ماه رمضان مبارک
امیدوارم در هر حالتی که هستید خوب و خوش و خرم دل باشید.
و باز فرا رسید یک شانس دوباره، یک فرصت و مجال تازه برای اتصال سیم وصل های جدید.
یک برکت عظیم دیگر، یک رحمت عظیم دیگر از او، از خالق هستی بخش رحیم.
او دوباره سفره ی رحمتش را برای همگان گسترانیده، برای من و شما و هر آنکه در عطش این خوان گسترده لحظه شماری می کرد.
دوباره رحمت و لطف کرده و این مجال را بر ما حلال گردانیده تا بی نصیب نمانند بی نصیب ماندگانی چون من.
تا جسم و روح و دل و جان خود را در چشمه ی پاک رمضان دوباره بشویند، تا تولّدی دوباره پیدا کنند.
تا بیابند آنچه را گم کرده اند، تا با خالق و رحیم مطلق دوباره پیوند زنند و آنچه را گسسته اند باز گردانند.
تا به خود بیایند و به این یاد متوجه او شوند و او را به یاد بیاورند که در پس همه ی احساساتشان، همه ی عواطف عالم، همه ی بغض های عالم، همه ی ناتوانی ها و مشکلات عالم و همه ی احساس فقدان ها در تنگناها، چیزی، عطشی، حسی امیدوار کننده، نیرویی ماوراء عالم مادی، و بالاخره خدایی، ربّی، اللّهی وجود دارد. و همو ست که همیشه با توست.
او ست که این همه نعمت را به تو داده، این فرصت را به تو داده، این همه رحمت را به تو داده و هر چه بد می کنی آنها را از تو دریغ نمی دارد ولی تو ... .
خارج از مروت و رسم است نمک خوردن و نمکدان شکستن.
پس بر تو ست همانگونه که او رهنمون کرده از این فرصت استفاده کنی و لااقل برای این همه رحمت شکرش گذاری.
این را هم به یاد داشته باشی، در هر سنی و دوره ی زندگی هستی طوری دعا و راز و نیاز و مناجات کنی که دیگر رمضانی نیست. چون بر کسی آشکار نیست که آیا تا رمضان دیگر هست یا نه؟
در آخر این که تنها برای خودتان دعا نکنید چون با دعا برای دیگران دعایتان زودتر مستجاب می شود. و همیشه در این لحظات و در دعاها برای کسانی که التماس دعا دارند به خصوص اموات دعا کنید.
(من هم التماس دعا دارم و امیدوارم در لحظه ی سیم وصل شدن به یاد ما هم باشید.)
والسلام
نوشته شده توسط سید حسین در سه شنبه 85/7/4 و ساعت 11:25 صبح |
نظرات دیگران()
امام مهدی>اقامتگاه حضرت:
1- ناشناخته بودن حضرت:
بخشى از روایات تصریح دارند که حضرت در میان مردم است و آنان را مى بیند و مى شناسد، ولی مردم آن حضرت را نمى شناسند و به طور مطلق نفی رؤیت مى کنند. امام صادق (ع) از حضرت على (ع) نقل مى کند: "اگر زمین، یک ساعت از حجت خالى باشد، ساکنان خود را فرو خواهد برد. حجت، مردم را مى شناسد، لیکن مردم او را نمى شناسد، همان گونه که یوسف، مردم را مى شناخت و آنان او را نمى شناختند(1)
امام صادق (ع) نیز درباره آن حضرت مى فرماید: "چگونه این امت انکار مى کند که خداوند با حجت خود، آن گونه عمل مى کند که با یوسف انجام داد و صاحب شما مظلومى است که از حقش باز داشته شده. صاحب حکومت، در میان مردم رفت و آمد مى کند، در بازارهای آنان گام مى نهد و در منزل های آنان قدم مى گذارد، ولى او را نمى شناسند، تا زمانی که خداوند به او اجازه دهد که خود را به آنان بشناساند؟ آن گونه که به یوسف اجازه داد که در پاسخ برادرش که پرسید: آیا تو یوسفى بگوید: بله من یوسفم(2)
از این روایات استفاده مى شود که امام زمان (ع) همراه با مردم و در کوچه و بازار است، مانند یوسف که برادرانشان او را نمى شناختند، ولى او آنان را مى شناخت سخن مردم را مى شنود و بر آنان سلام مى کند. در مراکز آنان حاضر مى گردد از این روى، در بحث امام زمان )ع ( سخن از روح مجرد و حضور غیر فیزیکى نیست حضرت مانند دیگران در مجامع حضور مى یابد، ولى افراد او را نمى شناسند.(3)
1. غیبة نعمانی، ص 14.
2 غیبة نعمانى، ص 164
3 چشم به راه مهدى ص 63
نوشته شده توسط سید حسین در سه شنبه 85/7/4 و ساعت 11:25 صبح |
نظرات دیگران()